سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
نویسندگان
لینک دوستان

دیر رسیدم،
دعا شروع شده بود و مسجد پر از جمعیت...
به سمت جایگاه اعتکافم رفتم..
امیدی نداشتم جایی برای نشستن  مانده باشد!
اما درست در کنار همان دیوار،
همان جا که سه شب آداب مهمانی و بندگی به جا آوردم...
همان جا که سه شب کنج نشین خانه اش بودم...
همان جا که دیوارش با تکیه سرم مانوس شده بود
درست همان جا
یک جای خالی بود!
بعد از مدتها
سرم را دوباره به همان دیوار تکیه دادم...
و این بار هق هقی از سر نسیان!
چقدر این دیوار آرامم میکند...


[ جمعه 91/8/5 ] [ 12:14 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 188092